پس از کنار گذاشتهشدن محمدحسن اختری از دبیرکلی مجمع جهانی اهلبیت در ابتدای شهریورماه، هفته گذشته رسانههای داخلی با انتشار نقلقولی کوتاه از «محسن اراکی»، خبر از تغییر دبیرکل مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی دادند. محسن عراقی که بعدتر به اراکی مشهور شد، همچون محمود هاشمی شاهرودی، محمدعلی تسخیری و صادق لاریجانی از روحانیون «حلقه عراق» است که در دوره ۳۰ ساله رهبری آیتالله خامنهای به مناصب مهم رسیدند و اینک یکبهیک کنار گذاشته میشوند.
تغییر پیش از موعد دبیرکل مجمع جهانی تقریب آنقدر غیرعادی بوده که محسن اراکی در سخنانی کوتاه مدعی شده که وی خود از علی خامنهای درخواست کرده است که زودتر از موعد به کارش خاتمه دهد: « اخیراً از مقام عظمای ولایت خواهش کردهام که در صورت صلاحدید و امکان اجازه ادامه سربازی اینجانب را در سنگر علم فراهم کنند که درخواست اینجانب مورد موافقت معظم له قرارگرفته است». این نقلقول محسن اراکی، شبیه روایتی است که صادق آملی لاریجانی نیز در مورد تغییر زودتر از موعدش از ریاست قوه قضاییه ارائه داد.
مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، در کنار مجمع جهانی اهلبیت دو تشکیلات مهم جمهوری اسلامی برای ارتباطگیری با گروههای اسلامگرا در سراسر جهان و بهویژه خاورمیانه است. در حقیقت نوعی تقسیمکار میان این دو تشکیلات وجود دارد. مجمع جهانی اهلبیت وظیفه ارتباطگیری و تجهیز چهرههای مذهبی و سیاسیِ شیعه و مجمع جهانی تقریب وظیفه ارتباطگیری با گروههای سنی را برعهده دارد. این دو سازمان، که هر دو در دومین سال رهبری علی خامنهای تشکیل شدهاند، مکمل سپاه قدساند که وظیفهاش تجهیز و سازماندهی نظامی این گروههای اسلامگرا است.
از تقریب علما تا تقریب شبهنظامیان
مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی که در سال ۱۳۶۹ به دستور علی خامنهای تشکیل شد، نسخه جدیدتر «دارالتقریب بین المذاهب الاسلامیه» است که در سال ۱۳۱۷ شمسی توسط شیخ محمدتقی قمی در قاهره ایجاد شده بود. رفتوآمد علمای شیعه و سنی مصری و ایرانی در زمان قاجار و ابتدای پهلوی و مکاتبات و نزدیکیهای آیتالله بروجردی و شیخ شلتوت از روسای دانشگاه الازهر، سبب تقویت ایده تشکیل یک سازمان برای ایجاد وحدت در مذاهب اسلامی شد. تشکیل دارالتقریب از سوی شیخ قمی تحت تأثیر این دو شخصیت مهم شیعه و سنی بود و از این رو شیخ شلتوت و آیتالله بروجردی در زمره مؤسسین دارالتقریب هستند. بهجز این دو نفر، شخصیت مهمی مانند حسن البنا نیز در تشکیل و توسعه فعالیتهای دارالتقریب نقش داشته است. حسن البنا بهجز عضویت در دارالتقریب، بنیانگذار جماعت اخوانالمسلمین در مصر بود. پس از ترور سادات به دست یکی از اعضای اخوان المسلمین و فزونی گرفتن فشارهای دولت مصر به اخوانیها و گروههای همسو، عملاً کار دارالتقریب بین المذاهب الاسلامیه به پایان رسیده بود. مرگ محمدتقی قمی در سال ۱۳۶۹ در پاریس، میخ آخر به تابوت سازمانی بود که سودای اتحاد بین فرق اسلامی و ایجاد امت واحده اسلامی داشت.
تجربه سالها فعالیت دارالتقریب در کنار علاقه شخصی علی خامنهای به اخوانالمسلمین سبب شد تا او در سال ۱۳۶۹ فرمان تشکیل نسخه ایرانی دارالتقریب را صادر کند. «مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی» و شورای عالی آن مشتمل بر روحانیونی از کشورهای مختلف از جمله لبنان، اندونزی، مصر، عراق و حتی آمریکا است. این مجمع گرچه به دلیل وابستگیاش به نظام سیاسی جمهوری اسلامی هیچگاه نتوانست مانند دارالتقریب چهرههای مهم اهل تسنن و علمای مستقل شیعه را به خود جذب کند، ولی به دلیل گستردگی امکانات مالی و ارتباطی توانست سیاستهای بخشی از گروههای اسلامگرای منطقه مانند جهاد اسلامی و حماس را در محدوده مطلوب جمهوری اسلامی نگاه دارد.
سنت یکصدساله تقریب مذاهب اسلامی که تا پیش از تشکیل مجمع جهانی تقریب در سال ۱۳۶۹ بیشتر بر نزدیکی علما و چهرههای مذهبی شیعه و سنی متمرکز بود، با تأسیس این مجمع به سمت تقریب میان گروههای شبهنظامی سنی با سیاستهای منطقهای جمهوری اسلامی تغییر جهت داد.
البته فعالیتهای این مجمع تنها به ایجاد کانال ارتباطی و هماهنگی میان گروههای شبهنظامی سنی در خاورمیانه محدود نمانده است و این سازمان با کمک جامعهالمصطفی العالمیه تلاش کرده تا در اروپا و آمریکای شمالی، جریانی در مقابل مدارس مذهبی وهابی سازماندهی کند.
مؤسس سپاه بدر و نماینده «شرکت کالا»
نخستین دبیرکل مجمع تقریب مذاهب، محمد واعظزاده خراسانی، از روحانیون اهل مشهد و شوهرخاله علی خامنهای بود که ۱۱ سال در این سمت ماند. پس از وی محمدعلی تسخیری روحانی زاده نجف در این سمت قرار گرفت و او نیز مانند سلفش ۱۱ سال در رأس این سازمان قرار داشت. محسن اراکی در سال ۱۳۹۱ و پس از تسخیری به دبیرکلی این مجمع برگزیده شد و اگراتفاق خاصی روی نمیداد، به سنت دو دبیرکل پیشین باید تا سال ۱۴۰۲ در این سمت میماند.
محسن اراکی یا عراقی، که بنا به گفته خودش پیش از موعد از دبیرکلی این تشکیلات مهم کنار خواهد رفت، از محصلین مدرسه حقانی است و مانند اکثر فارغالتحصیلان این مدرسه، پس از انقلاب ۵۷ کار خود را در دستگاه قضایی حکومت جدید آغاز کرد. او نخست ریاست دادگاههای انقلاب آبادان و خرمشهر و سپس ریاست دادگستری خوزستان را در دوره جنگ هشت ساله به عهده داشت.
مهمترین بخش کارنامه محسن اراکی نقش وی در تشکیل «سپاه بدر» است. عضویت وی در مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق در کنار سمتهای قضایی در ایران برای وی این امکان را فراهم کرد تا شاخه نظامی مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق را تأسیس کند. اراکی در یکی از برنامههای صداوسیمای ایران به نام «دستخط» درباره نقشش در تشکیل سپاه بدر میگوید: «من نیروها را اینطور جمع کردم؛ به اردوگاههای عراقیها در ایران -در ایلام، اهواز، جهرم و اراک- میرفتم و بچهها را جذب میکردم. به سوریه رفتم و هواپیمایی از نیروهای جوان عراقی جمع کردم و وارد ایران کردم تا سپاه بدر تشکیل و تأسیس شود. در ابتدا بسیج مجلس اعلا بود و بعد سپاه بدر شد».
این شاخه نظامی که بعدتر به نام «سپاه نهم بدر» معروف شد و در دوره جنگ ایران با عراق در عملیات شنود، جاسوسی و حملات ایذایی در کنار نیروهای سپاه پاسداران نقشآفرینی میکرد. اراکی از زمان تأسیس سپاه بدر تا سال ۱۳۷۵، نماینده رهبر ایران در این گروه نظامی بود.
سپاه بدر پس از سقوط حکومت صدام و شروع ناآرامیهای قومی و مذهبی در این کشور، یکی از هستههای اصلی شکلدهنده به گروههای شبهنظامی شیعه و سنی نزدیک به ایران در عراق بوده است. این گروهها پس از حمله داعش به عراق، «حشدالشعبی» یا بسیج مردمی عراق را شکل دادند.
اراکی بهجز نقش مهمی که در تأسیس سپاه بدر داشت به مدت ۱۰ سال و تا پیش از انتصابش به دبیرکلی مجمع تقریب مذاهب، نماینده علی خامنهای در انگلستان بود. موج ترور مخالفان جمهوری اسلامی در اروپا و داغ بودن موضوع فتوای قتل سلمان رشدی در ابتدا مانع از صدور ویزای انگلستان برای وی میشود. اراکی در این باره میگوید: «دولت انگلیس خیلی کارشکنی کرد. دو سال ما را برای ویزا معطل کردند. ویزا به ما نمیدادند، تا وقتی که وزارت خارجه ما وارد یک عملی شد که آنها را تهدید کرد».
اعزام او به انگلستان در پوشش «نماینده مذهبی شرکت کالا» وابسته به وزارت نفت انجام شد. شرکت کالا که پیش از انقلاب ایران برای تأمین قطعات مورد نیاز در صنعت نفت ایران تشکیل شده بود در میانه دهه ۷۰ شمسی همچنان با حدود ۲۰۰ کارمند ایرانی در لندن فعال بود. اراکی درباره این پوشش جعلی و نحوه صدور ویزایش میگوید: «من را بهعنوان مبلغ مذهبی شرکت کالا در ابتدا فرستادند...آنجا قریب ۲۰۰ کارمند در شرکت کالا داشتیم، لذا این ۲۰۰ نفر نیاز به مبلغ مذهبی داشتند که کارهای مذهبی آنها را انجام بدهد. وزارت امور خارجه علت ویزا ندادن را جویا شد و گفت اگر این کار را ادامه دهید ما مجبوریم دفتر خود را به فرانکفورت منتقل کنیم. قدری که متوجه شدند قضیه جدی است ویزا را صادر کردند. من نمیخواستم خودم را بهعنوان نماینده مقام معظم رهبری معرفی کنم بلکه بهعنوان مبلغ برای شرکت کالا رفته بودیم».
پس از پایان مأموریت انگلستان، اراکی به ایران بازگشت و پس از وقفهای کوتاه، سمت دبیرکلی مجمع جهانی تقریب به وی سپرده شد.
محسن اراکی در سالهای گذشته تنها بهواسطه فعالیتهایش در مجمع تقریب مورد توجه رسانهها قرار نگرفت. اظهارات تند وی در حمایت از کشتار زندانیان سیاسی در دهه ۶۰، اطلاق عنوان «تشیع انگلیسی» به آیتالله شیرازی و طرفدارانش و همچنین بیسواد خواندن حسن روحانی در مباحث دینی، سبب شده است تا وی در مرکز توجه رسانههای تندرو در ایران باشد.
با بالا گرفتن بحث گزینههای جانشینی علی خامنهای، مدتی از اراکی نیز بهعنوان یکی از گزینهها در کنار صادق لاریجانی و ابراهیم رئیسی نام برده میشد. اراکی و لاریجانی که هر دو به «حلقه عراق» تعلق دارند برخلاف دیگر گزینه اهل مشهد، ستاره اقبال کمفروغی داشتهاند و فاصله نسبتاً بعیدی با صندلی جانشینی علی خامنهای پیدا کردهاند.
بهرغم گذشت یک هفته از اعلام خبر پایان پیش از موعد دبیرکلی اراکی در مجمع تقریب، علی خامنهای هنوز حکمی برای جایگزین وی صادر نکرده است. حامد علمالهدی، فرزند امامجمعه پرحاشیه مشهد یکی از گزینههای دبیرکلی بر این تشکیلات مهم است. وی هماکنون پست معاون ایران مجمع تقریب مذاهب را برعهده دارد.
ابراهیم رئیسی، رئیس جدید قوه قضاییه، شوهر خواهر حامد علمالهدی است. اگر علی خامنهای صندلی ریاست این مجمع را به او بسپارد، رئیسی خود را یک گام دیگر به جانشینی رهبر ایران نزدیک میبیند. سید علی قاضیعسکر و حمید شهریاری نیز دو گزینه دیگر این پست هستند. قاضی عسکر سالها رئیس بعثه علی خامنهای در عربستان و حمید شهریاری رئیس مرکز انفورماتیک قوه قضاییه و منصوب رهبر ایران در شورای عالی فضای مجازی است.
تغییر در رأس دو تشکیلات مهم جمهوری اسلامی که وظیفه هماهنگی فعالیت گروههای اسلامگرا در منطقه را برعهده دارند اتفاق قابلتوجهی است که رویدادهای روزهای آینده جنبههای بیشتری از آن را روشن خواهد ساخت. این تغییرات همانقدر که میتواند یک جابهجایی عادی به فرمان رهبر فعلی ایران باشد، میتواند به آمادهسازی بازوهای عملیاتی رهبر آینده نیز تعبیر شود.